بنیتابنیتا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

خاطرات با تو بودن

دلبر مادر...

دختر شیرین من خیلی خیلی شیطون شدی ... این کار هر روزه ات هست که همه کشوها رو میریزی بیرون !فقط علاقه به ریخت و پاش داری! اما من از همین ریخت و پاش کردن هات هم لذت میبرم.... شبها وقتی که خوابیدی میایی و میچسبی به من و من غرق در لذت میشم و تا صبح بارها میبوسمت ولی میترسم که بد خواب بشی و با بوسه های من بیدار شی... دیروز داشتیم با هم بازی میکردیم یه یه مقدار بلوزم رفته بود بالا و شکمم پیدا بود تو اومدی و با اون لبهای خوشگلت شکم مامان رو بوسیدی.....الهی دورت بگردم که این قدر مهربونی.....کلی هم قلقلکم اومد.... ...
4 دی 1390
1